من او را دوست داشتم

کد شناسه :30273
من او را دوست داشتم

گاوالدا درباره این رمان می گوید : “من این کتاب را دوست دارم، و نسبت به آن احساس غرور می کنم.”می خواهم بگویم احساسات و تاثرات انسانی در سطر این کتاب موج می زند.من او را دوست داشتم رمانی سرشار از زندگی لیکن اندوهناک است. داستان عشقی جانگداز که با ظرافت تمام روایت می شود. رمانی درباره ناکامی های ما، دروغ های ما، بزدلی ها، و تسلیم شدن های ما. قسمتی از کتاب من او را دوست داشتم را می خوانیم: شهامت از آن آنان است که خودشان را یک روز صبح در آینه نگاه می کنند و روشن و صریح این عبارت را به خودشان می گویند ، فقط به خودشان : ” آیا من حق اشتباه کردن دارم؟ ” فقط همین چند واژه … شهامت نگاه کردن به زندگی خود از رو به رو … و هیچ هماهنگی و سازگاری در آن ندیدن. شهامت همه چیز را شکستن، همه چیز را زیر و رو کردن… به خاطر خودخواهی؟ خودخواهی محض؟ البته که نه ، نه به خاطر خودخواهی… پس چه؟ غریزه بقا؟ میل به زنده ماندن؟ روشن بینی؟ ترس از مرگ؟ شهامت با خود رو به رو شدن. دست کم یک بار در زندگی. رو به رو با خود. تنها خود. همین...

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر