این اثر مجموعهای از خاطرات پروفسور سید محمود حسابی است که توسط فرزندش ایرج حسابی جمعآوری و تدوین شده است. کتاب برای نخستین بار در سال ۱۳۸۰ چاپ و منتشر شد و به دلیل استقبال زیاد، در سال ۱۳۹۲ دوباره چاپ شد.
این کتاب دارای ۱۸ بخش است که در فصل اول با زندگی دکتر حسابی شروع میشود. سپس نویسنده به بیان خاطرات و افتخارات پروفسور حسابی میپردازد. در آخر کتاب هم مجموعهای از مراحل مختلف زندگی این شخصیت مشهور علمی کشور آورده شده است.
در این کتاب روایت میشود که پروفسور حسابی در دوران کودکی زندگی سختی داشته است، این سختیها بیشتر به دلیل نامهربانیهای پدر، بیماری مادر و دوری از وطن جهت کسب علم و تحصیل بوده است.
روایت زندگی ایشان از زبان پسرشان باعث شده تا با جزئیات بیشتر و از نزدیکتر با شخصیت ایشان آشنا شویم، این روایتها بهقدری جالب توجه است که از همان ابتدای کتاب مخاطب را مجذوب داستان زندگی ایشان میکند.
در خلاصه کتاب استاد عشق آمده است: «بعد از دو سال پدر بیمسئولیت به جهت نزدیکی بادربار با زنی به نام همدمالدوله ازدواج کرده و قصد نابودی فرزندانش را دارد مقرری ایشان را قطع و از سفارت بیرونشان میکند.
این شروع روزهای سخت برای خانواده دکتر حسابی است، سپس به اصرار سرایدار در یکی ازاتاقهای او منزل میکنند و با فروش طلاهای مادر، روزگار به سختی میگذرد، در اثر فشار اقتصادی و تمام شدن گنجینه مادر، گوهرشاد خانم سکته کرده و فلج میشود.»
در ادامه کتاب، مادر فداکار محمود حسابی دوباره ناجی فرزندانش میشود و قرآن، حافظ، شاهنامه، بوستان و سعدی را به آنها آموزش میدهد. در این بین محمود حافظ کل قرآن میشود.
بعد از گذر روزگار، محمود لیسانس ادبیات میگیرد. بعد از پیدا نکردن کار به دنبال لیسانس علوم بیولوژی میرود، این بار نیز کار نیست! او سپس مهندسی راه و ساختمان میشود و در یک شرکت فرانسوی مشغول به کار میشود. در این کار مهندسی درآمد و موقعیتهای خوبی به دست میآورد.
از دکتر حسابی دعوت میشود به پاریس برود برای کار در شرکت فرانسوی، او به همراه خانواده راهی فرانسه میشود. در فرانسه شروع به خواندن حقوق میکند، آن را نیمهکاره رها کرده و سپس مشغول مطالعه پزشکی و مهندسی برق میشود.
هیچ یک از این رشتههای تحصیلی پاسخگوی روح کنجکاوش استاد نبودند، در این بین شروع به خواندن فیزیک کرده و در این رشته پیشرفت میکند و با انیشتین آشنا میشود.
او بعد از آشنایی با انیشتین و پیشرفت سریع در فیزیک، به هیئت علمی دانشگاه پرینستون معرفی میشود. جلسه دفاع از تِز دکترای استاد، با حضور انیشتین مصادف میشود با دریافت نشان «کوماندور دولالوژیون دونور»، بزرگترین نشان علمی فرانسه!
سپس با پیشنهادات بسیار برای تدریس، استاد به وطن باز میگردد. در این زمان دکتر حسابی شروع به تدریس میکند و در وزارت آموزش و پرورش معلم تربیت میکند و با جمعی از دوستان، دانشگاه تهران را تدریس میکند.
0 نظر