کمتر گند بزن

کد شناسه :56301
کمتر گند بزن

کتاب کمتر گند بزن جدیدترین اثر نویسندۀ کتاب پرفروش (خودت را به فنا نده)، گری جان بیشاپ، از نوع خاص خودگویی‌های شخصی شما پرده برداشته و کشف می‌کند که چرا این خودگویی‌ها، ریشه تمام گندکاری‌های فعلی زندگی‌تان هستند.
شما در زندگی روزمره اغلب احوالات و عواطف زمزمه‌های درونی‌تان را تجربه می‌کنید و هیچ کاری برای اینکه بدانید این عواطف واقعا چه چیز می‌گویند، انجام نمی‌دهید. کتاب کمتر گند بزن (Stop doing that sh*t: end self-sabotage and demand your life back) که پروژه کتاب «خودت را به فنا نده» را به سطوح بالاتری می‌رساند، به شما کمک می‌کند تا بدانید چرا با خودتان حرف می‌زنید و موضوع مهم‌تر اینکه چه چیزی مسبب این صحبت‌هاست.
اگر کاری را نباید انجام دهید را انجامش می‌دهید و یا از کاری که باید بکنید سر باز زده‌اید، مشکل از خودتخریبی‌تان است، کاری که از آن خسته شده‌اید. دلیل این کار چه ملالت‌بار شدن زندگی باشد، چه پیدا نکردن شریکی درست، چه سخت‌ بودن پس‌انداز یا دست ‌یافتن به سلامتی مورد نظرتان، فرقی نمی‌کند.
برای داشتن یک زندگی فوق‌العاده‌ و غیر معمول، تنها با بکارگیری روش‌های معمولی و پیش ‌پا افتاده نمی‌توانید به آن برسید.
این کتاب روی اهرم‌ها و شاخص‌های مربوط به عمیق‌ترین ساز و کارهای نیمه‌خودآگاهی شما دست گذاشته، و به شما قدرت می‌دهد تا منفی‌ترین فکرها و رفتارهای خود را تفسیر کرده و شروع به تغییر دادن آن‌ها کنید. به ‌این ‌ترتیب شما می‌توانید زندگی‌ مورد علاقه‌تان را برای خود بسازید همان زندگی‌ای که همیشه می‌خواستید اما دقیقا نمی‌دانستید چطور به آن برسید.
گری جان بیشاپ (Gary John Bishop) متولد اسکاتلند است. او در سال 1997 به ایالات متحده‌ی آمریکا رفت و پیش از آنکه مدیر برنامه‌ی اصلی یکی از شرکت‌های مهم حوزه توسعه‌ی شخصی در دنیا شود، مطالعاتش را در همین زمینه، بخصوص در هستی‌شناسی و پدیده‌شناسی گسترش داد.
چندین سال بعد او برند شخصی خود را به نام فلسفه‌ی محلی برپا کرد. گری جان بیشاپ همواره برای تغییر توانایی مردم برای اعمال تغییر واقعی در زندگی‌های آن‌ها تلاش کرده و این تعهد انگیزه‌ی راهش بوده است. روش ساده وی باعث شده تا هر روز بر تعداد پیروانش اضافه شده و کتابش کاربردی جهانی و همگانی داشته باشد.
در بخشی از کتاب کمتر گند بزن می‌خوانیم:
وقتی به زندگی‌ام نگاهی انداختم، می‌توانستم ببینم که در بعضی از قسمت‌ها در مسیری قرار گرفته بودم که اصلاً احساس خوبی به آن نداشتم. به‌ نظر می‌رسید که بدون توجه به نوع نگاهم، همیشه یک چاره‌ناپذیری درمورد برخی از قسمت‌های زندگی‌ام وجود داشت، شکمِ گنده‌ام، شرایط مالی‌ام، روابط خاصم. منظورم این است که طی این سال‌ها این‌ همه کار کوفتی برای رشد خودم انجام دادم، ولی چرا هنوز هم حساب بانکی‌ام بی‌اعتبار است؟ محض رضای خدا! بال‌گرد، جت، زیردریایی تونی رابینزم کجاست؟
چطور در این حوزه‌های زندگی‌ام تفاوتی ایجاد نکرده‌ام؟ این‌طور نیست که نتوانم پول دربیاورم، نه! فقط می‌خواهم بدانم که چطور همیشه این‌قدر برای درآوردن پول تلاش کرده‌ام؟ این‌طور نیست که ندانم چطور بدنم را به فرم ایدئال برسانم، بلکه چرا همیشه زودگذر و موقتی‌ست؟ اهمیتی ندارد چقدر تلاش کرده‌ام، من دائماً در این چرخه‌های پیروزی -شکست، پیروزی- شکست خواهم بود و در پایانِ تمامِ این‌ها، بازهم برمی‌گردم به همان خانۀ اول. زمان‌هایی بوده که حقیقتاً در پسِ آن یویوی واقعیِ زندگی بوده‌ام.
اصلاً فرقی نمی‌کرد که می‌دانستم در چرخه‌ای مشابه قرار گرفته‌ام و همان اشتباه‌ها را تکرار می‌کنم. درست مثل تو، من هم یک احمق کله‌ پوک نیستم! می‌توانم بفهمم چه چیز اشتباه است! با این‌ حال، اهمیتی نداشت که چقدر سخت تلاش می‌کنم، باز هم درنهایت مجبور می‌شدم همان کار مزخرف همیشگی را انجام دهم، و مسلماً قدرتی برای متوقف‌کردنش نداشتم! چه...؟ می‌دانستم دلم می‌خواهد چه کار کنم، اما در انجام کارها طبق روال گذشته گیر کرده‌ام، بازگشت به رفتارهای قدیمی، ویران و مخربِ گذشته.

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر