داستان این کتاب مربوط به جنگ جهانی دوم است و در شهر کراکوف لهستان میگذرد. آنا لانیا زمانی که تنها هفت سال سن دارد شاهد بازداشت شدن پدرش توسط قوای آلمانی است. پدر آنا جز آن دسته از روشنفکران لهستانی است که در راستای پاک سازی مهره های خطرناک از نظر آلمانی ها دستگیر میشود. آنا که خود را تنها مییابد با مرد چلچله ای آشنا میشود. وی رازها و ماجراهای ناگفته زیادی دارد. این مرد قد بلند زمانی که آنا را ناراحت میبیند، چلچله ای زیبا را احضار میکند تا روی دست آنا بنشیند و جلوی گریه کردن وی را بگیرد. آنا و مرد چلچلهای سفری دو نفره را آغاز میکنند و ماجراهای عجیب و خطرناکی را از سر میگذرانند. گاوریل ساویت نویسنده ای چیره دست و مشهور امریکایی با خلق رمان «آنا و مرد چلچله ای» خود را به عنوان یکی از نویسندگان برجسته دنیا تثبیت کرده است. این کتاب قرار است داستانی کلاسیک باشد؛ قصه ای درباره درس های زندگی که از رابطه آنا و مرد چلچلهای، شخصیتهای اصلی این اثر شکل میگیرد. این کتاب ستایشی از نیروی سحرانگیز زندگی و دردها و رنجهایی است که با خود به همراه میآورد.
«آنا و مرد چلچلهای» جوایزه ادبی اودیسه و سیدنی تیلور را در سال 2017 برای نویسنده اثر به ارمغان آورده است. نشریه معتبر نیویورک تایمز این کتاب را شاهکاری نفسگیر و پدیدهای ماندگار از نویسندهای با مهارت قصهگویی معرفی کرده است و آن را در لیست کتابهای ارزشمندی معرفی میکند که هر شخصی باید بخواند. زمانی که یک میلیون سرباز در خیابانهای کراکوف لهستان رژه میروند و هزاران سگ در این خیابانها پارس میکنند شخصیت اصلی این داستان (آنا لانیا) خود را تنها و بیپناه میبیند؛ نویسنده در این میان شخصیتی به نام مرد چلچلهای را وارد زندگی وی میکند که دنیا را به جایی بهتر برای آنا تبدیل میکند و با رنگهایی که حضورش به همراه دارد زندگی تیره و تار آنا را رنگی میکند.