گاماسیاب روایت سال های اول انقلاب
تا روزهای جنگ هشت ساله را توصیف می کند و با بیان وقایع تاریخی و شرایط آن روزها
ماجرای پایان جنگ را به تصویر می کشد. داستان از سال 58 آغاز می شود و تا مرداد 67
ادامه دارد. داستان این رمان از گرگان شروع می شود و در عملیات مرصاد در کرمانشاه
تمام می شود.
داستان گاماسیاب ماهی ندارد درباره پسر نوجوانی است که در
روستا رنجدیده ظلم اربابان است و در آستانه انقلاب به صف انقلابیون می پیوندد. در
جریان جنگ تجربه می اندوزد و به فرماندهی منسوب می شود. در کنار سرگذشت این
فرمانده شخصیت های دیگری هم در داستان دیده می شوند. مثل زنی به نام پوران که
نگران است بمباران های هوایی همسر و پسرش را از او بگیرد، یا مردی که در شرایط
بمباران هوایی شهر ها کارش را رها نمی کند و وقتی شهر مورد حمله دشمن قرار می گیرد
سلاح بدست می گیرد و سرانجام نیز کشته می شود. نیز درباره زنی است به نام سوسن که
عضو گروه های مبارزه مسلحانه است و در عین حال نسبت به این گروه ها معترض است.
0 نظر