در باب حکمت زندگی

کد شناسه :24922
در باب حکمت زندگی

آرتور شوپنهاور از فیلسوفان بزرگی مثل «گوته»، «کانت» و «ارسطو» تاثیر گرفته است. او در کتاب در باب حکمت زندگی برخلاف فلسفه‌ی سیاه خود، یعنی پیروزی شر بر خیر، از فلسفه‌ای می‌گوید که سعادت انسان را رقم می‌زند. شوپنهاور کتاب درباب حکمت زندگی را در 6 فصل به نگارش درآورده است. فصل اول با عنوان «تقسیم بندی موضوع» سه موهبت زندگی انسان را از نظر ارسطو بیان می‌کند. شوپنهاور در این فصل درباره‌ی سعادت انسان چنین می‌گوید: «بنابراین واضح است که سعادت ما چقدر به آنچه هستیم، یعنی به فردیت مان وابسته است، حال آن‌که غالبا فقط سرنوشت را، یعنی آنچه را که داریم یا می نماییم به حساب می‌آوریم. ممکن است سرنوشت ما بهتر شود، اما کسی که غنای درونی دارد، ازسرنوشت انتظار چندانی ندارد. برعکس، ابله، ابله می ماند، کورذهن تا آخر عمرکورذهن می‌ماند، حتی اگر در بهشت و در میان حوریان باشد». در واقع او در این فصل از استقلال فردی در هر موقعیتی می‌گوید، این‌که شرایط بیرون هرچقدر بد یا خوب باشد این انسان است که با طرز تفکر خود تعیین‌کننده شرایط درونی خودش است.
فصل دوم، سوم و چهارم کتاب از سه ویژگی اصلی که باعث فانی شدن سرنوشت انسان می‌شود صحبت می‌کند.
فصل دوم کتاب با عنوان «درباره آنچه هستیم» بیان می‌کند که شخصیت انسان را از معنای واژه‌هایی مثل زیبایی، سلامت، قدرت، هوش، اخلاق و تحصیلات می فهمیم. او از سوال همیشگی بشر صحبت می‌کند، سوال مهمی که می‌توان از آن به عنوان خودشناسی و درک هستی یاد کرد. این‌که هویت واقعی و شخصیت انسان چیست. به عقیده‌ی شوپنهاور هر نوع لذت چه روحی چه جسمی وابسته به افکار خود فرد است و فرقی نمی‌کند که در زندگی با چه چیزی رو‌به‌رو می‌شویم چون در نهایت سعادت و خوشبختی، در گرو ارزش ذاتی ماست، شوپنهاور در ادامه از اهمیت شادی و نقش آن در سعادت می‌گوید: «پس بهتر است هرگاه شادی دق‌الباب می‌کند، به جای اینکه مکرر شک کنیم، که آیا ورودش جایز است یا نه، همه درها را به سویش بگشاییم، زیرا شادی هیچگاه بی موقع نمی‌آید. شک ما در این مورد به این دلیل است که می‌خواهیم بدانیم که آیا از هر نظر موجبی برای خشنودی داریم یا نه، مبادا که شادی، افکار جدی و نگرانی‌های مهم ما را مختل کند. اما معلوم نیست که با این افکار و نگرانی‌ها چه چیز را می‌توان بهتر کرد: درحالی که شادی سودی بلافاصله دارد. فقط شادی سکه نقد سعادت است و هر چیز دیگر، مانند پول کاغذی است، زیرا فقط شادی زمان حال را پر سعادت می‌کند و این امر برای موجوداتی چون ما که هستی‌مان لحظه بسیار کوتاهی میان دو ابدیت است، بزرگترین موهبت است».
فصل سوم کتاب در باب حکمت زندگی درباره‌ی آنچه از آن ماست، صحبت می‌کند. شوپنهاور به نقل از «اپیکور» فیلسوف یونانی، نیازهای انسان را به سه دسته تقسیم می‌کند. نیازهای طبیعی و لازم، نیازهای طبیعی و غیرلازم و نیازهای غیرطبیعی و غیر لازم و در ادامه در تعیین مرز آرزوهای عاقلانه به انسان چنین می‌گوید: «آدمی به نعمت‌هایی که هرگز به فکر داشتن آنها نیفتاده است، اصلا نیازی احساس نمی‌کند. بلکه بدون آن‌ها هم کاملا راضی است، در حالی‌که کسی که صد بار بیش‌تر از دیگری دارد به علت کمبود آنچه توقع آن را دارد احساس ناخرسندی می‌کند».
در فصل چهارم شوپنهاور درباره‌ی آنچه می‌نماییم و جایگاه و ارزش ما در نظر دیگران صحبت می‌کند. او در این فصل توضیح می‌دهد که با وجود این‌که تفکر دیگران تاثیری در سعادت واقعی ما ندارد، چرا همه‌ی انسان‌ها بدون استثنا به نظر دیگران در مورد خود اهمیت مفرط می‌دهند.
در فصل پنجم کتاب، شوپنهاور اندرزها و اصول راهنمای عمل به قواعد خردمندانه را در 4 دسته‌ی‌ «نظرات و اندرزهای عمومی»، «نظرات و اندرزها در خصوص رابطه ما با خویشتن»، «رابطه ما با دیگران» و «رابطه ما با زندگی و سرنوشت» به تفصیل توضیح می‌دهد.
فصل آخر کتاب درباره‌ی تفاوت‌های آدمی در سنین گوناگون صحبت می‌کند. شوپنهاور در این فصل توضیح می‌دهد که تنها زمان حال است که در اختیار بشر است و انسان تنها در زمان تولد است که آینده‌ای طولانی در پیش‌روی خود می‌بیند. در پایان عمر هم، گذشته‌ای طولانی در پشت سر او قرار دارد. نویسنده در ادامه توضیح می‌دهد که انسان در هر مقطع زمانی از عمرش متوجه تغییرات شناخته‌شده‌‌ای می‌شود. شوپنهاور در فصل انتهایی کتاب، خصوصیت و دگرگونی انسان را از کودکی مورد بررسی قرار می‌دهد. به عقیده‌ی شوپنهاور، عقل کودکان هنوز به جنبه‌های هولناک عینی جهان پی نبرده‌ است و از نظر کودکان، جهان و موجوداتش دارای ظاهر و درون زیبایی هستند. اما زمانی‌که انسان جوان است همه‌چیز در نظرش تمام نشدنی و جاودانه است. او، همیشه فکر می‌کند به اندازه کافی وقت دارد به همین دلیل وقتش را هدر می‌دهد. اما هرچه سالمندتر می‌شود بیش‌تر محتاج زمان می‌شود و احساس می‌کند لحظه‌ای را نباید در زندگی از دست بدهد.

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر