داستان از زبان محمد که او را – مومو – صدا میکنند، روایت میشود و دربارهی زندگی خودش و افرادی مثل خودش، که در یک ساختمان زندگی می کنند، است. در این ساختمان زنی به نام رزا از آنها مراقبت میکند.
رزا زمانی فاحشه بوده و از این کار هزینههاش را تامین میکرد ولی با بالا رفتن سنش این کار را کنار گذاشته و از بچههایی که ناخواسته از مادرانی فاحشه به دنیا میآمدند مراقبت میکند. مادران این بچهها با پرداخت مبلغی به رزا بچههایشان را تحویل میدادند.
محمد کسی است که هیچ اطلاعی از والدینش ندارد و از اول پیش رزا بزرگ شده است. هر چند مقرری او قطع شده بود ولی رزا از او مراقبت میکرد.
با پیش رفتن در داستان به شخصیت رزا که شخصی بسیار مهربان و خوش قلب است میرسیم و با افرادی آشنا میشویم که کار همهی آن ها حول فاحشهها میچرخد و اصل داستان از جایی شروع میشود که رزا بیمار میشود و به خاطر وزن بالایش و کهولت سن دیگر نمیتوان به کارهایش برسد حتی زمینگیر هم میشود و…
کتاب با زبان بسیار عامیانه و خودمانی نوشته شده است و جملههای بسیار جالبی از زبان محمد گفته میشود که خواننده را به تعجب وا میدارد. یک نگرش جالب و جدید نسبت به زندگی به زبانی بسیار خودمانی.
محمد پسری باهوش و تیز است که نسبت به مسائل و افراد اطرافش دیدی جالب دارد. برای او تنها شخص مهم زندگیش رزا است و هر کاری برای سلامتی او میکند.
رمان زندگی در پیش رو مفاهیم جالبی را دنبال میکند و محور اصلی آن دربارهی قشری در حاشیه یعنی فاحشهها و افراد مرتبط با آنها است. همچنین کتاب درباره عاقبتی که در انتظار فاحاشهها و افرادی که به وجود میآورند است. اینکه چه سرانجامی خواهند داشت.
هر چند کتاب دیدی جالب و جدید به مسئله میدهد ولی اصل قضیه تغییری نمیکند. افراد تا جایی که مصرف میشوند ارزش دارند و بعد دور انداخته میشوند و این در مورد افرادی که در این کار هستند شدیدا احساس میشود. کتاب زندگی در پیش رو به این دوره از زندگی میپردازد و ما میبینیم انسان خوب در هر شغل و قالبی خوب است، چه در مقام فاحشه، چه در مقام یک پادو و چه در مقام یک مواد فروش معتاد. ما با همهی آنها در داستان روبهرو میشویم.
0 نظر