این کتاب برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است و داستان آن درباره پادگانی است که غولها در آن به سربازی مشغول هستند. همه نوع غولی در این پادگان وجود دارد از پسر رئیس کل غولهای جادوگر گرفته تا «غولماز» که فرزند یکییک دانه فرمانده است. هر کدام از این غولها به نوبت وظایفی را برعهده دارند: از بهداشت دستشوییها گرفته تا نگهبانیدادن. در این پادگان آنها در زمینههای گوناگون آموزش میبینند؛ دوره آموزش آنها سیزده روزه است و در روز پایانی آنها باید این توانایی را داشته باشند که بتوانند فرزند یک انسان را قورت دهند و مقدار زیادی آب بعد از اینکار بنوشند.
در بخشی از این کتاب آمده است: «غولماز وقتی با هن و هن به بالا رسید، یواشکی شهر را نگاه کرد. ناچار بود چند لحظه همانطور خیره بماند تا شهر از توی سیاهی ظاهر شود. میدانست اگر پلک بزند، شهر ناپدید میشود. دلش برای مادرش تنگ شده بود، ولی جرات نکرد بیشتر نگاه کند. دستی به کلاه و لباسهایش کشید و سریع رفت توی فرماندهی. با دست راست شاخ چپش را محکم گرفت و داد زد: «غوغوغوغوغاااااا!» پدرش دست چپش را به شاخ راستش گرفت و جواب سلام نظامی او را داد: «زززوووگووووواااااف» یعنی زود حرفت را بزن».
احمد اکبرپور نویسنده اهل استان فارس است که در زمینه ادبیات کودک و نوجوان مشغول به فعالیت است و تاکنون آثاری چون «امپراطور کلمات»، «من نوکر بابا نیستم»، «قطار آن شب»، «مادربزرگ جادویی» و «لحظههای سکسکه» از وی به چاپ رسیده است. کتاب غولماز دارای 231 صفحه است که به شکل مصور منتشر شده است. کتابهای این نویسنده به چند زبان ترجمه شدهاند و استقبال خوبی از آثارش به عمل آمده است. کتاب «غولماز» اثر فانتزی بسیار شوقبرانگیزی است که هم مخاطب نوجوان و هم مخاطب بزرگسال از فضای داستان و ماجراهای آن لذت خواهد برد.
0 نظر