مارک و پلو مجموعه ای از سفرنامه ها و عکس هاست که منصور ضابطیان آن را خلق کرده است. کتابی که به کشورها و شهرهای مختلف می رود و امکان ندارد خواننده بعد از خواندن آن به فکر سفر خارج از کشور نیفتد.
همه چیز برای منصور ضابطیان در ظهر یک روز تابستان در سال ۱۳۷۷ شروع می شود که دوستش فرشید به او پیشنهاد سفر به ترکیه را می دهد. از آن زمان به بعد به گفته خود نویسنده جهانگردی و ایرانگردی به یکی از برنامه های همیشگی زندگی اش تبدیل شده است.
نوشته های کتاب مارک و پلو در مورد هر کشور و شهر بسیار ساده و با لحن صمیمانه نوشته شده است. از این رو میشه گفت که کتاب متن بسیار خوبی دارد. اما عکس های کتاب اصلا نظر شما را جلب نمی کنند. هیچکدام از عکس ها توضیحی ندارند و خواننده خودش باید حدس بزند که آیا این عکس ها ربطی به نوشته ها دارد یا نه. به طور کلی در تمام کتاب شاید بتوانید یک یا دو عکس نسبتا خوب پیدا کنید که ارزش آن را داشته باشد با دقت به آن نگاه کنید.
فرانسه – کشوری که به درستی آن را پایتخت فرهنگی اروپا می نامند.
پاشو! پاشو… الان تلویزیون اعلام کرد که از ظهر به بعد توی یکی از خیابونای اصلی، سیاه پوستا یک کارناوال عظیم برگزار می کنن. سر میز صبحانه از او می پرسم: ” راستی این کارناوال به چه مناسبتی برگزار می شود؟” دوستم می خندد و می گوید: ” اینجا معمولا اول کارناوال برگزار می کنند، بعد دنبال مناسبتش می گردند.”
پارک لوکزامبورگ در مرکز پاریس یکی از جاهایی است که تعداد عظیم کتابخوان های آن هر تازه واردی را به حیرت می اندازد.
نمی شود آدم به پاریس برود و بخشی از دلش را آنجا جا نگذارد.
اسپانیا – اسپانیا ترکیبی است از زیبایی، مهربانی، صراحت، معماری و…
بین اروپایی ها، خونگرم ترین جوان ها، بچه های ایتالیا و اسپانیا هستند. براى ارتباط برقرار کردن با یک فرانسوى یا سوئدى باید دست کم نیم ساعت با او حرف بزنید و درباره اش سؤال کنید تا او اولین سؤال را از شما بپرسد. ولى کافیست به یک ایتالیایى یا اسپانیایى سلام کنید، بعد از پنج دقیقه می فهمید که اصل و نصب او به کجاى ایتالیا یا اسپانیا میرسد و دختر خاله ى مادرش پارسال تعطیلات را کجا گذرانده!
لبنان – سرزمین آواز و زیتون
در لبنان آدم احساس امنیت می کند. هیچ وقت نگران این نیست که مبادا کسی جیبش را بزند، مبادا کسی سرش کلاه بگذارد، مبادا کسی بقیه پولش را پس ندهد و… یک نوع درستکاری در رفتار همه آن ها به چشم می خورد که آدم را شیفته خود می کند.
هندوستان – جایی شبیه خودش
وقتی قرار شد به دیدن موزه گاندی برویم، انتظار داشتم در آستانه یک عمارت عظیم و پرشکوه قرار بگیرم. اما موزه گاندی به سادگی خود گاندی بود.
ایتالیا – اتریش — آدم ها را می توان به دو دسته تقسیم کرد، آن هایی که ایتالیا را دیده اند و آن هایی که ایتالیا را ندیده اند.
0 نظر