این رمان درباره ارتباط بین سه رواندرمانگر: سیمور تروتر، ارنست لش و مارشال اشتریدر، با بیمارانشان است. مرکز اصلی رمان ارنست لش است که در اولین کار انضباطی خود به بررسی رفتارهای سمیور تروتر با بیمارش میپردازد. مارشال اشتریدر نیز سرپرست ارنست است.
سیمور تروتر هفتاد و یک ساله، بزرگ جامعه روانپزشکان و رئیس پیشین انجمن روانپزشکان آمریکا است که اعتقاد دارد درمانگر باید از همه توان خود برای بهبود حال بیمار استفاده کند و در مواجهه با هر بیمار از یک روش منحصربهفرد استفاده کند. بر اساس همین اصول شخصی که سیمور تروتر برای خود داشت، او با یکی از بیمارانش که چهل سال از او جوانتر بود و شرایط خاص و ویژهای داشت رابطهای خارج از اخلاق حرفهای ایجاد کرد که در نهایت باعث شد ارنست لش به عنوان نماینده کمیته اخلاق به پرونده او رسیدگی کند. در واقع کتاب با بررسی پرونده سیمور تروتر آغاز میشود.
بررسی پرونده سیمور بخش کوتاهی از این کتاب است اما تاثیری که سیمور بر ارنست لش میگذارد تا پایان کتاب همراه ارنست میماند. در ادامه کتاب، روابط ارنست لش با بیمارانش روایت میشود. ارنست هم در کار خود اصول خاصی را دنبال میکند، اصولی که او را مجاب میکند با بیمارانش رابطهای کاملا صادقانه و صریح داشته باشد که حتی در مواقعی باعث میشود او در برابر بیمارانش دست به خودافشایی بزند.
بیماری که ارنست بسیار درگیر اوست، جاستین آسترید نام دارد. کسی که سه روز در هفته به مدت ۵ سال است که نزد ارنست میآید. در اولین جلسه آنها، جاستین از ارنست برای پایان دادن به زندگی زناشوییاش کمک خواسته بود اما ارنست در طی این ۵ سال نتوانسته بود جاستین را متقاعد کند که این کار را انجام دهد. بعد به طور ناگهانی جاستین این خبر را به درمانگرش میدهد: «زنم رو ترک کردم، دیروز عصر. از خونه نقل مکان کردم. شب رو با لورا گذروندم.» «همینطوری. وقتی میبینم که کاری باید انجام بشه، وقتم رو تلف نمیکنم.» این صحبتها برق را از سر ارنست میپراند. او ۵ سال تلاش کرده بود جاستین را به انجام این کار ترغیب کند و بعد جاستین همینطوری وقت را تلف نکرده و از همسرش جدا شده بود؟
جلسات بین ارنست و جاستین بسیار چالشی و خواندنی است و حتی زمانی که همسر جاستین وارد ماجرا میشود، داستان دوچندان جذابتر میشود.
و در نهایت، در میان این داستانها، داستان مارشال اشتریدر با بیمارانش روایت میشود. مارشال به نحوی استاد راهنمای ارنست نیز میباشد و مدام او را تشویق میکند که حرفهای باشد و در مواجهه با بیمارانش اصول و قواعد را رعایت کند. اما خود مارشال که درگیر رفتارهای وسواسی فکری خاص خودش است به خاطر پول و کسب سود با یکی از بیمارانش دچار مشکل میشود و…
0 نظر