این رمان را بهترین رمان چارلز بوکفسکی دانستهاند. بوکفسکی که بارها و بارها با مرگ دستوپنجه نرم کرده بود، در حال نوشتن رمان عامه پسند ناگهان متوجه میشود که به سرطان خون مبتلا شده است و بیتردید دیدگاهی که در این کتاب به مرگ دارد، تحت تأثیر بیماریاش قرار گرفته است. او در رمان عامه پسند، مانند اغلب آثارش به فقر و زندگی در محلههای پایین پرداخته است. چیزی که قبل از خواندن توجه خواننده را جلب میکند، عبارتیست که بوکفسکی کتاب را به آن تقدیم کرده: «تقدیم به بد نوشتن.»
این رمان را بهترین رمان چارلز بوکفسکی دانستهاند. بوکفسکی که بارها و بارها با مرگ دستوپنجه نرم کرده بود، در حال نوشتن رمان عامه پسند ناگهان متوجه میشود که به سرطان خون مبتلا شده است و بیتردید دیدگاهی که در این کتاب به مرگ دارد، تحت تأثیر بیماریاش قرار گرفته است. او در رمان عامه پسند، مانند اغلب آثارش به فقر و زندگی در محلههای پایین پرداخته است. چیزی که قبل از خواندن توجه خواننده را جلب میکند، عبارتیست که بوکفسکی کتاب را به آن تقدیم کرده: «تقدیم به بد نوشتن.»
داستان پُر از جملات کوتاه و قابل تأمل است، گاهی طنز بسیار خوبی دارد و گاهی کاملاً تلخ است. Plot یا پیرنگِ داستان ساده اما عمیق است و دیالوگها در عین سادگی، مخاطب را به فکر وامیدارد.
شاید بوکفسکی کتاب عامهپسند را نوشته تا با آن در واپسین لحظات زندگیاش سرگرم شود. به گفتهی برخی منتقدین، بوکفسکی در عامهپسند دیدگاهی منفیتر از دیگر کتابهایش دارد. خیلیها او را در مجموع نویسندهای «بدبین» میدانند، اما بوکفسکی «واقعبین» است و این امر در آثارش کاملاً نمایان است.
بوکفسکی در زندگی و در نوشتههایش زشت است، یا چیزی شبیه به این، بددهن است، عاشق نوشیدن الکل است، کارهای بیهوده زیادی انجام میدهد، از مردم گریزان است و خیلی از موارد بیخود دیگری را هم در وجود خود دارد. اما با همه این موارد، بوکفسکی خود واقعیاش را نشان میدهد. نگران قضاوتهای دیگران نیست و تحت هیچ شرایطی به دنبال ظاهر سازی نیست. در حقیقت کوچکترین اهمیتی برای دیگران قائل نیست و همین واقعی بودن است که او را تا این اندازه جذاب میکند.
ادبیاتی هم که بوکفسکی در مجموعه آثارش استفاده کرده، ادبیات عجیب و مخصوصِ خودش است. او در به کار بردن کلماتْ هیچ پروایی نداشت، در پرداختن به دغدغههایش رکوراست بود، مینوشت اما تند و صریح، قلمش انتقادی بود و در نوشتههایش رگههایی از انزجار حس میشد. به همین دلیل موردِ انتقاد بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران قرار گرفت. اما با همین سبک خاص که آن را «رئالیسم کثیف» نامیدهاند، محبوبیت زیادی بین مردم پیدا کرد. کتابهایش به دهها زبان مختلف ترجمه شدهاند و او را یکی از مؤثرترین نویسندگان زمان خودش میدانند.
به طور کلی نیز میتوان گفت، آدمها در برخورد با نوشتههای بوکفسکی دو دستهاند: افرادی که عاشق نوشتههای او هستند و افرادی که به هیچ عنوان با نوشتههای او ارتباط برقرار نمیکنند. رمان عامه پسند به عقیده من، که جزء دسته اول محسوب میشوم، یک کتاب فوقالعاده به سبک زیبا و خاص بوکفسکی است. رمانی که در سرتاسر آن نوشتههایی وجود دارد که شما را در خود غرق میکند و بسیاری از جملات بوی مرگ را میتوان احساس کرد.
در رمان عامه پسند با کارآگاهی طرف هستیم که هم از دنیای اطراف خود ناراضی است و هم از دنیای درون خود. با کارآگاهی طرف هستیم که خود را شلغم میداند و آدمهای این دنیا را غمگین و افسرده تلقی میکند. تصویر روی جلد رمان نیز یک هفت تیر است که در رمان بارها به آن اشاره میشود. این هفت تیر در واقع قدرت کارآگاه بلان است که هرجا و در هر موقعیتی وقتی احساس خطر میکند یا میخواهد برتری خود را ثابت کند به آن روی میآورد. هفت تیری که بعضی مواقع به کار میآید و بعضی مواقع جان قربانیهای فضایی او را نمیگیرد!
پیشنهاد میکنم اگر شما هم جزء دسته اول هستید و از رمانهای بوکفسکی لذت میبرید، این کتاب را به عنوان آخرین اثر بوکفسکی بخوانید و تا میتوانید از آن لذت ببرید.
چاپ اول این کتاب در نشر چشمه اشکالاتی در ترجمه داشته که در چاپهای جدید تا حدودی برطرف شده است، اما باید بدانید که کتابهای بوکفسکی معمولا با سانسور زیادی همراه است!
0 نظر