کتاب ماکاموشی 14 جزیره جوندگان جسور داستانی ماجراجویانه است. این قسمت تعطیلات در هتل ژنده پنده است.
حالا که به پایان داستان نزدیک می شویم حتما دیگر جرونیمو استیلتن را شناخته اید. او یک موش از اهالی ماکاموشی است. بسیار فعال و سرزنده است و البته ثروت بسیاری هم دارد. او نیاز به کمی تفریح و گردش دارد . اما متاسفانه اتفاقاتی می افتد که نمی تواند در یک تور گردشگری خوب ثبت نام کند. تمام هتل ها پر شده اند و هیچ پروازی جای خالی ندارد. از طرفی جرونیمو می خواهد حتما به این سفر برود و کمی سرحال شود. مثل همیشه بخت با او یار است درست وقتی که بدبختی هایش تمام می شوند می تواند سفر کند. اما این یک مصیبت تمام عیار است. گذراندن تعطیلات در یک هتل درب و داغون با یک مشت بچ موش اصلا کار جالب و ساده ای نیست.
قسمتی از متن کتاب ماکاموشی 14
اندازه کمد لباس من. یک خرده هم شبیه قهرمانان کشتی ژاپنی بود. ترد بچه همانطور توی گوشم جیر می کشید :دارم بهت میگم استیلتن. اگه کاری رو که من می گم نکنی من میدونم و تو. دمت رو به هم گره می زنم. همه ی پشم هات رو از جا می کنم. کتت رو با خودت می فرستم خشک شوییب بشورنت و پهنت کنن توی آفتاب.بلایی به سرت…. فورا حرفش را قطع کردم: نگران نباشین آقای ترد بچه. سرفه ای کردم و ادامه دادم. خیالتون تخت. همین الان به پینکی تشویقی می دم. هرچه باشد کله پنیری که نبودم. نمی خواستم به خاطر پینکی پیک پشم هایم را به باد دهم. وقتی گوشی را قطع کردم پینکی پنجه اش را جلویم دراز کرد. و پوزخند زد. بهتره همین الان پولم رو بدی باباگوگولی. هرچی اضافه بیاد توی تعطیلات خرج می کنم. ده درصد از این معامله برام بسه. نه. حالا که فکرش رو می کنم پنجاه درصد بهتره. دسته چکم را بیرون کشیدم. اشک از چشم هایم سرازیر بود. کی فکرش را می کرد همچین دختر کوچولویی همچین ثروت بزرگی را از پنجه ام بیرون بکشد.
0 نظر