رضا امیرخانی این بار عازم یکی دیگر از کشورهای تحریمشده میرود تا ببیند شباهتها و تفاوتهای موجود در زندگی مردم کرۀ شمالی و ایران چههاست.
امیرخانی در سفر اولش که در زمان دیدار ترامپ و اون در جریان مذاکرات هستهای کره و آمریکا با هیئتی از دولت به عنوان مستندساز همراه میشود، به ناچار فقط در قالب برنامههایی که آن گروه دارند، اجازۀ بازدید از اماکن شهری و ارتباطگیری با اشخاص و مردم را دارد. در آن سفر متوجه میشود مردم پیونگ یانگ بهعنوان مشتی از خروار جامعۀ کرۀ شمالی زندگی یکنواخت و از نظر ما سختی دارند. همهچیز در اختیار دولت است. کسی برای خودش کار نمیکند و کسی درآمد شخصی ندارد. هرکس هر کاری انجام دهد، از دولت حقوق میگیرد.
و در این سفر میفهمد که دولت کرۀ شمالی با تدابیر سخت و برنامهریزیشده، بازدیدهایی را در برنامۀ هیئت ایرانی قرار داده است که واقعی نیستند. به عبارتی، دولت کره صحنهسازی کرده است تا وضعیت اقتصاد و تولید و معیشت مردمش را آنطور جلوه دهد که خودش میخواهد. کرۀ شمالی به طور کلی گردشگر نمیپذیرد. گردشگران محدودی هم که با هماهنگی دولتهای دیگر به آنجا میروند، باید فقط باید اطلاعاتی را به دست بیاورند که دولت کرۀ شمالی میخواهد!
قیمتهای اجناس و خدمات را فقط دولت تعیین میکند و کسی حق کم یا زیاد کردن قیمتها را ندارد. همۀ مردم اتحاد عجیبی در برخورد با بیگانهها دارند و فوراً آنها را به مأموران دولت معرفی میکنند. هیچ گردشگر یا شخص دولتی بیگانهای حق ندارد بدون مأموران کرۀ شمالی در خیابانها بگردد و با کسی صحبت کند. حتی اجازۀ خرید از هر فروشگاهی را ندارد.
امیرخانی وقتی محدودیتهای زیاد این سفر را میبیند و اطلاعات زیادی گیرش نمیآید و از طرفی در این سفر مجوز سفر دوباره را از یکی از ژنرالهای ردهبالای کرۀ شمالی میگیرد، بعد از برگشت از کره تصمیم میگیرد دوباره به پیونگ یانگ سفر کند؛ اما اینبار به صورت شخصی، نه با همراهی هیئتی دولتی
بخشی از کتاب به ماجرای دریافت مجوز و اتفاقات قبل و بعد سفر او برمیگردد که چطور از سفیر کره در ایران مجوز گرفته و چطور با دو دوست دیگرش عازم پیونگ یانگ شدهاند.
ماجراهای مربوط به سفر دوم جالبتر از بخش اول است. طنزها و شیرینکاریهای سه دوست و همسفر در کرۀ شمالی، رودستزدنهای آنها به مأموران کرهای و رودستخوردنهاشان از دولت کره و مردمش، دیدارهایی که با افراد دیگر کرده و نتایجی که گیرش آمده و… ..
0 نظر