داستان
تنگسیر، قصهای گرم و دلنشین از دل جنوب ایران است. از شروع کتاب به بوشهر سفر میکنید.
گرمای نخلها، لباسها، گویشها، هوای آفتابی، لنجها، و هر خط و کلام با مهارتی
نوشته شده که شما را درگیر خطهای داستان میکند. توصیفات دقیق و قوی و گاها بریده
بریده از محلههای بوشهر، فضاها، گویش زیبای جنوبی و گفتوگوهای تاثیرگذار داستان
از نکات برجسته و منحصر به فرد آن محسوب میشود. به طوری که حس میکنید یک نفر قصه
قهرمانی جنوبی را برایتان تعریف میکند که البته شیوه داستانگویی آن به هیچ وجه
به قول کتابخوانها آبگوشتی و هندی نیست!
داستان درباره زندگی مردی به نام زایر محمد است.
مردی قوی هیکل، درستکار و مردمدوست. زایر محمد در جنگهای تنگسیر با انگلیسیها
در کنار علی دلواری جنگیده و مدتی را هم برای انگلیسیها کارگری و اهنگری کرده
است. او مقداری از در آمدش را چند سال پسانداز میکند و در ادامه چند نفر پولش را
برای شراکت میگیرند.
در طول داستان شاهد رفت و آمدهای محمد برای
پس گرفتن پولش هستیم. اما متوجه میشویم که آن افراد منکر پول او شدهاند و یا
ادعا میکنند که پولی برای پس دادن ندارند. داروغه و دو شریکاش سه فردی هستند که
زنجیروار در این موضوع دخیل هستند و هر بار با توهین و تحقیر زایر محمد را از خود
دفع میکنند.
مرد دلیر تنگستانی زمانی که میبیند نمیتواند
از راه قانون و صحبت و خواهش پولش برنمیگردد تصمیم میگیرد خودش با اسلحه حقش را
بگیرد. و این سه نفر را به قتل میرساند و…
0 نظر