حالا درسته که هر کی از راه میرسه، مخ ما رو به کار میگیره و دربارهی فواید درس خوندن سخنرانی میکنه،
اما از ما میشنوید خیلی هم خودتون رو هلاک درس خوندن نکنید و یه کم مهارتهای ژانگولری تو برنامهتون بذارید.
نمونهاش همین بِن ریپلی که تو زندگیاش هیچکاری نکرده جز درس خوندن! خیلی هم دستوپا چلفتیه. حالا فکر کنید همچین بچهای مامور مخفی عملیات فوق سری بشه! لابد میگید نه بابا! کی میره این همه راه رو؟
جلد اول مدرسهی جاسوسی که اسمش «گروگانگیری»ئه، داستان بِن ریپلیه که شاگرد ممتاز مدرسهشونه. اما خب این دلیل نمیشه که تو جاسوسی هم استعدادی داشته باشه. پس چرا آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا ازش خواسته به آکادمی فوق محرمانهی اَبَرجاسوسهای آینده بپیونده؟ خب دیگه، معلوم میشه که بِن آقا رو به خاطر استعداد ریاضیاش اونجا نیاوردهاند و در واقع یه طعمهست برای بیرون کشیدن یه جاسوس دو جانبه!
مجموعهی هفت جلدی «مدرسهی جاسوسی» یه مجموعهی خیلی متفاوته که توش همهچیز خیلی سری و محرمانهست. بنجامین که یه نابغهی ریاضی ۱۲ سالهست وارد مدرسهی جاسوسی میشه و اونجا هر چه که فکرش رو نمیکنه میبینه. این مجموعه هم پر از ماجراجویی و اتفاقهای عجیبوغریب و جالبه، هم پر از کارها و اتفاقهای بامزه.
خوندن مجموعهی مدرسهی جاسوسی به همهی اونایی که عشق ماجراهای جنایی، رمز و راز و کشف مسائل سری و پیچیده رو دارن، پیشنهاد میشه.
باهاتون شرط میبندیم که تا آخر داستان، یه لحظه هم از کتاب دست نمیکشید و زمین نمیذاریدش.
این خط، این نشون. خودتون میبینید حالا.
0 نظر